تأثیر محرومیتها و سختیهای دوران کودکی بر رشد مغز در بزرگسالی!
مغز انسان در اولین سالهای زندگی دچار تحولات چشمگیری در رابطه با رشد میشود. در این دوره به ویژه در برابر تأثیرات محیطی حساس است. این حساسیت به کودکان کمک میکند تا یاد بگیرند و رشد کنند، اما باعث میشود آنها در معرض تجربیات منفی مانند سوء رفتار نیز قرار بگیرند. این امر میتواند تأثیر جسمی و روحی پایداری بر آنها داشته باشد. از این رو اهمیت دوران کودکی در اینجا کاملاً مشهود است.
آخرین تحقیق منتشر شده در PNAS، نشان میدهد که سختی شدید در اوایل زندگی با تغییرات در ساختار مغز در بزرگسالی مرتبط است. سختیهایی که کودکان در اوایل زندگی خود موسسات نگهداری کودکان تجربه میکردند، منجر به اندازه کوچکتر مغز و همچنین تغییرات منطقهای در ساختار مغزی آنها میشود. برخی از این تغییرات به مشکلات عصبی، مانند اختلال بیشفعالی، اختلال نقص توجه(ADHD) مرتبط بودند که میتواند به دنبال سختی و محرومیت ایجاد شود.
در این مطالعه گروهی از فرزندخواندگانی که در معرض محرومیت شدید قرار داشتند مورد بررسی قرار گرفتهاند. شرایط موجود در این موسسات وحشتناک بود. اغلب بچهها غذای کافی و هیچ اسباببازی برای بازی کردن نداشتند. بسیاری از کودکان در این مؤسسات فوت میکردند.
پس از سقوط Nicolae Ceaușescu، فیلمبرداری از شرایط موجود در این موسسات نگهداری کودکان، باعث تبلیغات جهانی شد. این امر توسط کمپینهای بینالمللی مورد پیگیری قرار گرفت. این کودکان به فرزندخواندگی گرفته شده و شرایط آنها بهتر شد. در یک مطالعه پیشرفت نهایی کودکانی که در این موسسات به فرزندخواندگی گرفته شده بودند و هیچ محرومیت را تجربه نکردهاند مورد بررسی قرار گرفت.
در سن شش سالگی، بسیاری از کودکان به ویژه کودکانی که تنها مدت زمان محدودی را در این مؤسسات گذرانده بودند، رشد جسمی و شناختی خود را به طور کامل بهبود داده بودند.
در سن شش سالگی، بسیاری از کودکان به ویژه کودکانی که تنها مدت زمان محدودی را در این مؤسسات گذرانده بودند، رشد جسمی و شناختی خود را به طور کامل بهبود داده بودند. با این وجود، بسیاری از فرزندخواندگانی که برای مدت طولانیتری در معرض شرایط سخت این مؤسسات بودند دچار مشکلات شناختی و اختلالات سلامت روانی مانند افزایش علائم ADHD و اختلال طیف اوتیسم و ضریب هوشی پایین شدند. این مشکلات اغلب تا بزرگسالی ادامه داشتند. این امر اهمیت دوران کودکی را بیشتر آشکار میکند.
تصاویر مغزی:
در قسمتی از این مطالعه مشخص شد که آیا تغییرات اساسی در رشد مغز میتواند در افزایش اختلالات سلامت روان موثر باشد. برای این منظور تأثیر سختیها و محرومیتهای سالهای اولیه زندگی بر ساختار مغز بزرگسالا با استفاده از اسکن مغزی از شرکتکنندگان مورد بررسی قرار گرفت.
این گروه دریافتند که محرومیت نهادی در کودکی با مغز کوچک در بزرگسالی همراه است. رابطه مستقیمی با مدت زمان محرومیت وجود دارد، هر چه افراد شرایط سختتر روحی را در کودکی بیشتر تجربه کنند، مغز آنها کوچکتر میشود. حجم مغز کوچکتری نیز به پایین بودن هوش و علائم بیشتر ADHD مرتبط است.
این یافتهها شواهد قانعکنندهای را برای این تصور فراهم میکند که سختی و محرومیتهای شدید در اوایل زندگی ممکن است به رغم غنیسازیهای بعدی محیط، باز هم منجر به تغییرات طولانی مدت در رشد مغز شود.
به نظر میرسید که برخی قسمتهای جلویی و گیجگاهی مغز به محرومیت و شرایط سخت بسیار حساس هستند. تغییرات در نواحی گیجگاهی مغز، قشر تمپوروری تحتانی، با علائم کمتری از ADHD همراه بود. این نکته نشان میداد که تغییر در ساختار مغز ممکن است قابل جبران باشد، زیرا با نتایج بهتری همراه بوده است.
در رابطه با اهمیت دوران کودکی، این تحقیق نشان داده که محرومیتهای دوران کودکی با تغییرات در ساختار مغز همراه است که هنوز هم در بزرگسالی بیش از ۲۰ سال پس از تترک شرایط محرومیت قابل مشاهده است. این یافتهها شواهد قانعکنندهای را برای این تصور فراهم میکند که سختی و محرومیتهای شدید در اوایل زندگی ممکن است به رغم غنیسازیهای بعدی محیط، باز هم منجر به تغییرات طولانی مدت در رشد مغز شود.
تغییرات در ساختار مغز همیشه اختلال را نشان نمیدهد. در آینده تحقیقات بیشتری لازم است تا مشخص شود چگونه میتوانیم به بهترین وجه از بیماریهای روانپزشکی ناشی از سختیها پیشگیری و یا آنها را درمان کنیم. به عنوان مثال، جالب است بدانیم که آیا فرایندهای جبرانی موجود در این مطالعه میتواند در آموزش شناختی برای کاهش علائم ADHD در افرادی که در مراحل اولیه زندگی محرومیتهایی تجربه کردهاند، مورد استفاده قرار گیرند یا خیر. این تحقیقات گرچه هنوز به حد کمال نرسیده؛ اما اهمیت دوران کودکی در موفقیتهای بزرگسالی را بیشتر آشکار میکند.